تفاوت مطالعات امکانسنجی در برنامهریزی شهری با سایر مطالعات امکانسنجی
مطالعات امکانسنجی یکی از ابزارهای مهم در فرآیند تصمیمگیری برای اجرای پروژهها میباشد. با این حال، نوع و هدف این مطالعات وابسته به حوزه مورد بررسی متفاوت است. مطالعات امکانسنجی در برنامهریزی شهری ویژگیها و شاخصهای خاصی دارند که آنها را از سایر مطالعات امکانسنجی مانند پروژههای صنعتی، تجاری یا گردشگری متمایز میکند. در این مقاله به بررسی تفاوتهای کلیدی میان این دو نوع مطالعه میپردازیم.
۱.هدف و دامنه مطالعه
در مطالعات امکانسنجی برنامهریزی شهری، هدف اصلی بررسی ابعاد اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و زیستمحیطی پروژه در بافت شهری است. برای مثال، یک طرح توجیهی کمیسیون ماده ۵ باید اثرات طرح بر شبکه دسترسی، جمعیتپذیری، خدمات شهری و زیرساختها را تحلیل کند. در حالی که در سایر حوزهها مانند صنعت، تمرکز اصلی بر سودآوری اقتصادی، زنجیره تأمین و بازار هدف است.
۲.شاخصهای ارزیابی
در مطالعات امکانسنجی شهری، شاخصهایی مانند سرانه کاربریها، ظرفیت زیرساخت، تأثیرات ترافیکی و پایداری زیستمحیطی بسیار اهمیت دارند. در مقابل، در پروژههای دیگر ممکن است شاخصهایی مانند نرخ بازگشت سرمایه (ROI)، ظرفیت تولید یا درآمد خالص سالانه مهمتر باشند.
در مطالعات امکانسنجی شهرسازی، شاخصها نهتنها کمّی، بلکه کیفی نیز هستند. به عنوان مثال، تطبیق کاربری پیشنهادی با طرحهای توسعه شهری (مانند طرح جامع یا تفصیلی)، سازگاری اجتماعی و فرهنگی پروژه با بافت محلی، و اثرگذاری بر کیفیت زندگی ساکنان از جمله معیارهایی هستند که در این نوع مطالعات اهمیت دارند. این شاخصها معمولاً به کمک نرمافزارهای تحلیلی، سیستمهای اطلاعات مکانی (GIS) و بررسیهای میدانی ارزیابی میشوند.
در حالیکه در پروژههای صنعتی یا تجاری صرف، بیشتر تأکید بر تحلیلهای مالی، بررسی بازار هدف، برآورد هزینهها و درآمدها، و میزان سوددهی در بازههای زمانی مشخص است. به همین دلیل، خروجیهای مطالعات امکانسنجی در پروژههای شهرسازی معمولاً پیچیدهتر و چندبعدیتر هستند و نیاز به تحلیل همزمان اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و کالبدی دارند. همین تفاوت در شاخصها، بیانگر پیچیدگی و گستره وسیعتری است که مطالعات شهرسازی در مقایسه با سایر مطالعات امکانسنجی در بر میگیرد.
۳.ذینفعان و فرآیند تصمیمگیری
در مطالعات شهرسازی، ذینفعان شامل شهرداریها، کمیسیون ماده ۵، شورای عالی شهرسازی، ساکنین و نهادهای خدماتی هستند. در حالی که در سایر پروژهها، سرمایهگذار، بانکها و سهامداران مهمترین نقش را ایفا میکنند.
علاوه بر این، مشارکت ذینفعان در مطالعات امکانسنجی شهرسازی نهتنها باعث افزایش شفافیت و اعتماد عمومی میشود، بلکه به شناسایی زودهنگام چالشها و تعارضات احتمالی نیز کمک میکند. حضور گروههای مختلف از جمله سازمانهای مردمنهاد، فعالان اجتماعی، کسبوکارهای محلی و نهادهای دولتی موجب میشود تا تصمیمگیریها جامعتر و با دیدگاههای چندجانبه همراه باشند. چنین مشارکتی، ریسک شکست پروژهها را کاهش میدهد و بستر مناسبی برای اجرای موفق و پایدار طرحهای شهری فراهم میکند. در واقع، فرآیند امکانسنجی در پروژههای شهرسازی بدون در نظر گرفتن این ابعاد اجتماعی و مشارکتی، ناقص تلقی میشود.
۴.نقش اسناد بالادست
مطالعات امکانسنجی شهری باید با طرح جامع، طرح تفصیلی، سند چشمانداز و مصوبات شورای عالی شهرسازی انطباق داشته باشد. در حالی که در سایر حوزهها، چارچوبهای قانونی خاص آن صنعت مانند وزارت صمت یا وزارت میراث فرهنگی ملاک قرار میگیرد.
۵.تأثیر بر سیستمهای شهری
مطالعات شهری باید اثرات پروژه بر زیرساختهای شهری، حملونقل، تابآوری زیستمحیطی، و خدمات عمومی را بررسی کنند. حتی تغییرات کوچک میتوانند پیامدهایی در مدیریت پسماند، ظرفیت خیابانها یا مصرف انرژی داشته باشند.
در مقابل، سایر مطالعات امکانسنجی اغلب به صورت خودبسنده انجام میشوند و کمتر به تعامل با سیستمهای بیرونی توجه دارند.
جمعبندی
مطالعات امکانسنجی در حوزه برنامهریزی شهری با در نظر گرفتن عوامل متنوعتری انجام میشوند و تأکید زیادی بر تأثیرات کالبدی، جمعیتی و زیرساختی دارند. از اینرو، استفاده از مشاوران متخصص در این زمینه اهمیت بالایی دارد. شرکت مهندسین مشاور شارمند با تجربه در تهیه طرحهای توجیهی افزایش تراکم و طرح توجیهی کمیسیون ماده ۵، آماده ارائه خدمات امکانسنجی برای پروژههای شهری شما است.